بازاریابی عصبی یا نورو مارکتینگ (Neuromarketing) جدیدا بسیار مورد توجه کاربران قرار گرفته است و توانسته نقش مهمی در بازاریابی ایجاد کند. این کلمه در سال 2002 برای اولین بار شناخته شد و در آن زمان زیاد مورد توجه کاربران قرار نگرفت و تنها چندین سال است که به صورت جدی وارد عرصه بازاریابی شده است و کاربردهای بسیار زیاد و چشمگیری را به دنبال دارد.
کاربرد بازاریابی عصبی
بازاریابی عصبی برای کاربران بسیار مفید بوده و کاربردهای بسیار زیادی دارد. شرکتها به دلایل مختلفی بازاریابی عصبی را هدف قرار میدهند که همه این موضوعات به اهداف شرکتها یا برندها بستگی دارد. بازاریابی عصبی در زمینههای مختلفی کاربرد دارد که در ادامه به آنها میپردازیم.
کاربرد تبلیغات در بازاریابی عصبی
جدیدا پیامهای تبلیغاتی نسبت به قبل کم رنگتر شده و توجه کمتری به آن میشود. بازاریابی عصبی، علمی جدید است و میتواند به تبلیغات یک برند یا شرکتها کمک بسیار زیادی کند. یکی از مهمترین دلایل استفاده تبلیغات در بازاریابی عصبی این است که در شرایط حال، بسیاری از محصولات، رقیبهای بسیار زیادی دارند و کیفیت آنها هم به نسبت بالا است و برای توجه نگاه مخاطب نیاز است که تبلیغات، اعتماد کاربر را به خود جذب کند. بعضی از شرکتها برای جذب نگاه مشتری از بازیگران و افراد مشهور در تبلیغات خود استفاده میکنند و این امر بسیار تاثیرگذار بوده و میتواند ذهن مشتری را کاملا درگیر کند.
خرید از مکان نامناسب
همیشه موضوع اصلی کیفیت و قیمت مناسب نیست و بیشتر افراد جذب مکانی میشوند که اول رفتار و اخلاق کارکنان آن مکان مورد توجه و قابل قبول است. رفتارهای خرید، بسیار سنگین و پیچیدهتر از آن چیزی است که فکر میکنید و بسیار به عملکرد مغز مربوط است. اگر ساده بگوییم ما جذب مکانهایی میشویم و از کسانی خرید میکنیم که از آنها و شخصیتشان خوشمان بیاید. در حالت عادی رفتار فروشنده و راهنماییهای آن نسبت به محصولی که میخواهیم خریداری کنیم، بسیار تاثیرگذار است و در برخی از مواقع به صورت ناخودآگاه ما جذب رفتار فروشنده میشویم و تحت تاثیر تبلیغات آن قرار میگیریم و محصولی را به راحتی خریداری میکنیم.
بسته بندی نامناسب
قطعا همه ما در نگاه اول جذب بستهبندی جذاب یک محصول میشویم. اما در بازاریابی عصبی این موضوع تغییر کرده است. در این امر محصولات در بستهبندیهای کاملا مختلف به کاربران نشان داده میشود و کاربران نظرات شخصی خود را در مورد هر نوع از بستهبندیها بیان میکنند. سپس بر اساس نظرات کاربران، شما میتوانید محصولات خود را به مراتب نسبت به قبل ارتقا دهید و تمام محصولات را با سلایق مشتریهای مختلف طراحی و عرضه کنید.
بازاریابی عصبی در کسبوکارهای کوچک
واژه نورومارکتینگ بسیار پیچیده به نظر میرسد و بیشتر کتابها و مقالات اخیرا در مورد کاربردهای آن در شرکتها و برندهای بزرگ مینویسند. اما ایدههای بازاریابی عصبی در کسبوکارهای کوچک هم بسیار مورد استقبال قرار گرفته است و مورد توجه همه مدیران واقع شده است. همچنین بسیاری از آنها حتی بسیار کم هزینهتر و آسانتر از ذهنیت شما هستند و چه شرکتهای بزرگ و چه کسبوکارهای کوچک به راحتی میتوانند از علم نورومارکتینگ استفاده کنند.
راه ورود به مغز انسان
باتوجه به دستگاههایی با نام EEG و … که حجم و اندازه ناچیزی دارند، میشود به راحتی از مغز انسان عکس گرفت. این دستگاه به آسانی بر روی سر انسان قابل نصب است و بازاریابان و محققان میتوانند عکس مغز انسان را مورد بررسی قرار دهند و از تصمیم گیریهای آن مطلع شوند و به دیدگاههای جدید و واضحتری دسترسی پیدا کنند. دستگاه EEG نسبت به دستگاههای دیگر ارزانتر است و به راحتی میتواند موجهای الکتریکی مغز را اندازه گیری کند. همچنین محققان به راحتی میتوانند از احساسات افراد مطلع شوند.
دستگاه MEG
این دستگاه در دهه 60 میلادی اختراع شده است که از مغز انسان تصویرهای عصبی ثبت میکند. زمانی که فردی بخواهد از طریق این دستگاه تصویری ثبت کند، باید وارد یک اسنکر بزگ با وزن بسیار زیاد شود و در تمام آن مدت که دستگاه در حال عکسبردای است ثابت بماند و حرکتی نداشته باشد. هر حرکت کوچکی در حین عکسبرداری باعث میشود تصاویر بیمحتوا و بیارزش شوند. به همین دلیل این دستگاه مناسب کودکان و افرادی که نمیتوانند مدت زمان مشخصی ثابت بمانند نیست.
ردیابی چشمی یا Eye Tracking
ردیابی چشمی یا همان Eye Tracking به یکی از بهترین و پرطرفدارترین قسمتهای بازاریابی عصبی تبدیل شده است. این تکنولوژی به شما این امکان را میدهد که بتوانید از چشم مشتری، تبلیغات خود را ببینید. با توجه به این مسئله میتوانید متوجه شوید که مشتری بیشتر به چه چیزی نیاز دارد. برای مثال وقتی شخصی وارد فروشگاهی میشود در لحظه اول جذب نزدیک ترین قفسه و وسایل آن فروشگاه میشود.
زیبایی محصولات
بیشتر طراحان به دنبال طراحی محصولاتی هستند که جذابیت بیشتری برای بازار داشته باشد. بستهبندی اجناس با رنگهای جذاب و خاص، استفاده از فونتهای زیبا بر روی بستهبندی میتواند بسیار به فروش آن اجناس کمک کند. بیشتر خریداران به ویژگی ظاهری اهمیت بسیاری میدهند و به دنبال پیامهای نهفته بر روی بستهبندی هستند و تحت تاثیر آن پیامها یا زیبایی محصولات، آن را خریداری میکنند. هرشخص زمانی که قصد خرید محصولی را داشته باشد، به طور ناخود آگاه اول جذب بستهبندی محصول میشود و بعد به کیفیت و جنس آن دقت میکند.
احساس راحتی برای استفاده از محصولات
محصولات در کنار زیبایی باید احساس خوشایندی را به مشتری انتقال دهند. محصولات باید جنس و لطافت خود را در کنار زیبایی و ظاهر خوب حفظ کنند. فرض کنید محصولی را وارد بازار کردهاید که بسیار زیبا است، اما جنس و کیفیت لازم را ندارد؛ قطعا شخصی که یک بار آن محصول را خریداری کرده است و از کیفیت آن راضی نبوده، هرگز برای بار دوم آن محصول را خریداری نمیکند و کمکم به مرور زمان این برند مشتریهای خود را از دست خواهد داد.
طراحی لوگو خاص
یکی از موضوعاتی که جدیدا میان برندهای بزرگ بسیار باب شده است، طراحی لوگوهای خاص و مفهومی است. اولین چیزی که هر خریدار به آن توجه میکند لوگوی محصول است و باید مشتری را تحت تاثیر قرار دهد. یک لوگوی حرفهای و خاص میتواند اساس برند شما را به خوبی نشان دهد. در واقع یعنی شما با استفاده از یک لوگو منحصر به فرد، میتوانید به راحتی از رقبای خود پیشی بگیرید. شما حتی میتوانید با طراحی یک لوگو حرفهای، اعتماد مشتریها را به خود جذب کنید.
بهروزرسانی محصولات
محصولات خود را از هر لحاظی که میتوانید به روز کنید و سعی کنید که با مقایسه با کالاهای قبل در کیفیت و بستهبندی آنها تغییراتی ایجاد کنید و تلاش کنید که چندین برابر قبل محصولات خود را ارتقا دهید. با انجام این کار در گذر زمان متوجه خواهید شد که نسبت به قبل، فروشتان بسیار افزایش پیدا میکند.
تاثیر قیمت گذاری در نورومارکتینگ
از لحاظ روانشناسی زمانی که تعداد صفرهای یک محصول کمتر باشد، قیمت آن کمتر به نظر میرسد. بنابراین بهتر است قیمت اصلی آن محصولات را بدون صفرهای اضافی بنویسیم. نوع قیمت گذاری و بیان آن یکی از مهم ترین مسائلی است که میتواند به راحتی در ذهن مشتری مناسب دیده شود و باید قیمتها جوری دیده شوند که مشتری از خرید خود احساس رضایت داشته باشد.
اهمیت رنگها در بازاریابی عصبی
انتخاب رنگبندی محصولات و بستهبندی محصول، یکی از مهمترین کارهایی است که شما باید به آن توجه ویژهای داشته باشید. جالب است بدانید که رنگها به صورت مستقیم بر روی تصمیم گیری افراد برای خرید تاثیر میگذارند. شما به سادگی میتوانید از این طریق مردم را تحت تاثیر قرار دهید. استفاده آگاهانه از رنگها، میتواند یک ابزار بزرگ برای بازاریابی عصبی باشد که در نگاه اول مشتری را جذب خود میکند. شما هرچقدر آگاهانه رنگ برند یا محصولات خود را انتخاب کنید، قطعا بازخوردهای بهتری نیز دریافت خواهید کرد. همیشه سنجش یک جنس در ذهن ما با توجه به رنگ آن صورت میگیرد و هرچقدر آن رنگ برای ما جذابتر باشد، بیشتر جذب آن میشویم.
برندهای مشهور و موفق هیچگاه به صورت تصادفی رنگی را برای تبلیغات یا محصولات خود انتخاب نمیکنند. بلکه بازه سنی مصرف کنندگان، نوع محصول، شکل آن و … تاثیر بسیار زیادی در انتخاب رنگ آنها دارد. برای مثال رنگ قرمز برای شما یادآور تندی و آتش است. به همین دلیل برای بستهبندی محصولاتی که تند و فلفلی هستند معمولا از رنگ قرمز استفاده میشود.
نتیجهگیری کلی
در بازاریابی عصبی باید بتوانیم خریدار را به روشهای نام برده شده به سمت محصولات جذب کنیم و سعی کنیم مشتری را با خود همراه کنیم. سپس زمانی که مشتری با ما هم مسیر شد، محصولات خود را به او ارائه میدهیم و میتوانیم به خوبی مشتری را جذب محصولات خود کنیم. با توجه به نکات گفته شده در این مقاله سعی کنید به بهترین و تاثیر گذارترین شکل محصولات خود را معرفی کنید. اگر نکات گفته شده در این مقاله را رعایت کنید، به مرور زمان میتوانید تاثیر بازاریابی عصبی را بر فروش و رونق کسبوکار خود ببینید.
- مشکلی دارید؟ جواب خود را در پست فروم بگیرید
- منبع : بیست اسکریپت لطفا رعایت کنید